مرد، همسفر على (ع) شده بود. هم مقصد نبودند اما تا | اینجای مسیر را با هم آمده بودند. به شهر که رسیدند اما علی (ع) از حرکت باز نایستاد. همراه مرد، از شهر خارج شد و به راه ادامه داد.
مرد متعجب شد.
یا علی مگر مقصد تو مدینه نبود؟ پس چرا همراه من از شهر خارج می شود؟ – از پیامبر شنیدم که می فرمود بر رفیق است که دوست خود را در راهش چند قدمی مشایعت کند. من هم تنها به حقی که تو بر گردنم داری عمل کردم. مرد مبهوت این همه بزرگی بود. به راستی جز على کسی شایسته جانشینی پیامبر نبود.